English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (7970 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
territoriality U بوم پایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
foothold U زیر پایی
footholds U زیر پایی
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
pedal U پدال پایی
pedaled U پدال پایی
pedaling U پدال پایی
pedalled U پدال پایی
pedalling U پدال پایی
pedals U پدال پایی
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
bicycle U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه پایی
maladroitness U ناشی گری بیدست و پایی
push bike U دوچرخه پایی
push bikes U دوچرخه پایی
planter U کف پایی
planters U کف پایی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
an odd slipper U یک لنگه کفش سر پایی
coefficient of rigidity U ضریب سخت پایی
defendance need U نیاز خویشتن پایی
elephantiasis U پیل پایی
espadrille U کفش دم پایی
foot brake U ترمز پایی
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
foot operated starting switch استارتر پایی
foot pedal U پدال پایی
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
foot starter U استارتر پایی
foot starter U راه انداز پایی
footrest U زیر پایی
footy U پادار پایی
kick starter U راه انداز پایی
lubberliness U بی دست و پایی ناازمودگی
lubberly U از روی کودنی یابیدست و پایی
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
melodion U یکجور ارگ دستی یا پایی
modulus of rigidity U ضریب سخت پایی
pantof U کفش سر پایی
pantof U کفش دم پایی
panton U کفش دم پایی
papoosh U کفش سر پایی
pedicab U سه چرخه پایی
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
plantar U کف پایی
polypody U هزار پایی
pumiceous U سنگ پایی
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
shoepac U کفش دم پایی
shoepack U کفش دم پایی
subbass U کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
tarsal U مچ پایی استخوان قوزک پا
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to muff a catch U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
treadle press U ماشین چاپ پایی
velocipede U دوچرخه پایی
criss-cross U پایی
criss-crossed U پایی
criss-crosses U پایی
criss-crossing U پایی
foot control کنترل پایی
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com